دوباره آب بازی
اینجاها نزدیک یک سالگیمه و منو تو وان آبم گذاشتند و خوشحالم. ببینید چه شالاپ شولوپی هم راه انداختم. ...
شیطونی موقع نماز خوندن بابابزرگ
موقع نماز خوندن بابابزرگ هم شیطونی می کنم و سریع میرم مهر و تسبیحشو برمی دارم. کلن نمی گذارم کسی راحت نمازشو بخونه. ...
گرفتن پاهای مامان بابا برای واستادن
جدیدنا پاهای مامان بابا رو هی می گیرم و بلند میشم که اونو بیان منو بغل کنم. مثل اینجا: ...
دیدن برگ ریزان پاییز از پنجره بزرگ اتاقم
عکس پارسا در نور
تو این عکس من کاملا تو نورم و برای همین این طوری اطرافم سیاه دیده میشه. ...
نویسنده :
مامان پارسا و پارسا
1:18
بازی با پتو
یک پتویی پارچه ای اگه جایی ببینم زود میرم سمتش و هی این ور اون ورش می کنم. مثل این عکس ها ...
عکس من در کنار دبستان های محله مون
تو این عکس ها کنار دیوار خوشگل حیاط دبستان های محله مون عکس انداختم .شاید بزرگ شدم رفتم به این مدرسه ها: ...
سیب خوردن پارسایی
اینجا یک قاچ سیب دادند دستم و دارم با کیف گاز می زنم و می خورمش. البته سیب جز میوه های محبوبم نیست. نارنگی و خرمالو تو فصل پاییز خیلی دوست دارم. ...
نویسنده :
مامان پارسا و پارسا
1:09
فیل پارسا
یک فیل بزرگ هم دارم که می تونم توش راحت لم بدم یا باهاش بازی کنم. مثل این عکس ها ...
پارسا و موبایلش
یک موبایل اسباب بازی هم برام خریدند که بلکه دست از سر موبایل های آدم بزرگا بردارم. ولی مگه گول می خورم که با این اسباب بازی راضی شم. من واقعیشو دوست دارم. ...
